azərbaycan səsı|ندای آذربایجان

azərbaycan səsı|ندای آذربایجان
وبسايت خبري تحليلي نداي آذربايجان

دیپلم افتخار مسابقه بین المللی نقاشی

دیپلم افتخار مسابقه بین المللی نقاشی

دانش آموز ارومیه ای دیپلم افتخار مسابقه بین المللی نقاشی ژاپن را از آن خود کرد.

سرپرست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آذربایجان غربی گفت: عضو مرکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آذربایجان غربی دیپلم افتخار چهاردهمین مسابقه بین المللی نقاشی محیط زیست "جی کیو ای" کشور ژاپن  را از آن خود کرد .

قلیزاده افزود : در این مسابقه که با موضوع "موجودات زنده روی زمین" برگزار شد، "فائزه پسران" 10 ساله از ارومیه یکی از 5 دیپلم افتخار تعلق یافته به کودکان ایرانی در بخش بین الملل این مسابقه را دریافت کرد.

وی گفت : در مسابقه نقاشی محیط زیست "جی کیو ای" کشور ژاپن،16 هزار و 400 اثر از 77 کشور جهان شرکت داده شده بود که از آن میان 562 اثر به اعضای مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ایران و 85اثر به اعضا مراکز کانون استان آذربایجان غربی تعلق داشت

معصومه خدایی، 10 ساله از اصلاندوز در اردبیل،رضا سربازی 11 ساله از پارس آباد اردبیل ،دانیال صحرا 14 ساله وزهرا جعفری13 ساله هر دو از زاهدان در سیستان و بلوچستان و فائزه پسران 10 ساله از ارومیه 5 برنده دیپلم افتخار مسابقه بین المللی نقاشی ژاپن بودند.




واژگونی تانکر حمل سوخت در محور پیرانشهر - نقده

واژگونی تانکر حمل سوخت در محور پیرانشهر - نقده

یک دستگاه تانکر حامل سوخت در محور پیرانشهر - نقده واژگون و 20 هزار لیتر گازوئیل در اراضی کشاورزی این منطقه جاری شد.

مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی با اعلام این خبر افزود: کامیونی حامل 20 هزارلیتر گازوئیل که از مرز تمرچین وارد ایران شده بود در مسیر پیرانشهر به نقده در گردنه بایرام نرسیده به سه راهی " پسوه" واژگون و تمام محموله آن در زمین های اطراف تخلیه شد.

عباس نژاد گفت : سرعت زیاد و انحراف راننده از مسیر اصلی موجب واژگونی این کامیون شد.

پایانه مرزی تمرچین پیرانشهر در مرز مشترک با کشور عراق قرار دارد که در شمال غربی ایران و در جنوب آذربایجان غربی واقع شده و سالانه بسیاری از کالاها از این مرز وارد کشور و یا از آن خارج می شوند.

گفتنی است جاده های استان آذربایجان غربی نیز بادارا بودن پیچ های تند سهم کمی درتصادفات ندارد.




سگ ولگرد 34 نفر را راهی بیمارستان کرد

سگ ولگرد 34 نفر را راهی بیمارستان کرد

dog

یک قلاده سگ ولگرد در بوکان 34 نفر را روانه بیمارستان کرد

کارشناس مسئول بهداشت محیط مرکز بهداشت بوکان گفت: این سگ صبحگاهان در حاشیه منطقه امیر آباد در مکانی پناهگیری می کرد و هنگامی که رهگذران از جمله کودکان و کهنسالان به آرامی از آنجا حرکت می کردند از پناهگاه خارج شده و با حمله بسوی آنها اقدام به گاز گرفتن آنها می کرد .

رحیم ایزد مهر افزود: این سگ بعداز ظهرها نیز به خارج از منطقه امیرآباد رفته و خود را پنهان می کرد.

وی با اعلام اینکه به تمامی افرادی که در حمله این سگ صدمه دیده اند واکسن ضدهاری تزریق شداضافه کرد:این افراد پس از مداوای سرپایی مرخص شده اند و هم اکنون حال عمومی آنها رضایت بخش است .

ایزدمهر افزود: برای تلف کردن این سگ 12 نفر در قالب چهار دستگاه خودرو از جمله کارشناسان شبکه بهداشت و دو تیرانداز ماهر بسیج شدند که پس از چند روز موفق شدند.

این کارشناس مسئول بهداشت محیط مرکز بهداشت بوکان افزود: پس از انجام آزمایشات لازم مشخص شد که خوشبختانه این سگ مبتلا به بیماری هاری نیست.




Həzrət Əli (ə)-ın xəvariclər barədə xütbəsi

Həzrət Əli (ə)-ın xəvariclər barədə xütbəsi

 

Həzrət Əli (ə) öz səhabəsindən bir kişini göndərdi ki, xəvaricə qoşulmaq istəyən, lakin o həzrətdən qorxan Kufə ordusundan bir qrupunun indi nə edirlər? Kişi onun yanına qayıtdığı zaman Həzrət ondan soruşdu: Aya razılaşıb qaldılar və ya qorxub getdilər?
Cavab verdi:  Ey Əmirəlmöminin! Getdilər.
O zaman imam buyurdu: Səmud tayfasının uzaq qaldığı kimi Allahın rəhmətindən uzaq qalsınlar. Əgər nizə ucları onlara tərəf tuşlanarsa və qılınclar onların başlarına endirilərsə, etdiklərindən peşman olacaqlar. Bu gün şeytanın istəyi onları ayırmaq və pərakəndə etmək idi və belə etdi.

Sabahdır ki, ondan bezəcəklər və onlardan uzaqlaşacaqdır. Onlara hidayət yolundan çıxmaq və zəlalət, korluq bataqlığına düşmək, haqqa etiraz etmək və zəlillik vadisində itaətsizlik bəsdir.

NƏHCÜLBƏLAĞƏ 180-ci xütbə




Azərbaycan Respublikasında şəri vaxtlar - mart 2014

Azərbaycan Respublikasında şəri vaxtlar - mart 2014

mart 2014

Gün Sübh azanı Günəş çıxır Gün urta azanı Axşam azanı Gecəyarı
1 05:46 07:15 12:53 18:50 00:09
2 05:44 07:13 12:53 18:51 00:09
3 05:43 07:12 12:52 18:52 00:08
4 05:41 07:10 12:52 18:53 00:08
5 05:40 07:09 12:52 18:54 00:08
6 05:38 07:07 12:52 18:56 00:08
7 05:37 07:05 12:52 18:57 00:07
8 05:35 07:04 12:51 18:58 00:07
9 05:34 07:02 12:51 18:59 00:07
10 05:32 07:01 12:51 19:00 00:07
11 05:30 06:59 12:51 19:01 00:06
12 05:29 06:58 12:50 19:02 00:06
13 05:27 06:56 12:50 19:03 00:06
14 05:25 06:54 12:50 19:04 00:06
15 05:24 06:53 12:49 19:05 00:05
16 05:22 06:51 12:49 19:06 00:05
17 05:20 06:49 12:49 19:07 00:05
18 05:18 06:48 12:49 19:08 00:04
19 05:17 06:46 12:48 19:09 00:04
20 05:15 06:45 12:48 19:10 00:04
21 05:13 06:43 12:48 19:12 00:03
22 05:11 06:41 12:47 19:13 00:03
23 05:10 06:40 12:47 19:14 00:02
24 05:08 06:38 12:47 19:15 00:02
25 05:06 06:36 12:47 19:16 00:02
26 05:04 06:35 12:46 19:17 00:01
27 05:02 06:33 12:46 19:18 00:01
28 05:01 06:31 12:46 19:19 00:01
29 04:59 06:30 12:45 19:20 00:00
30 04:57 06:28 12:45 19:21 00:00
31 04:55 06:26 12:45 19:22 23:59



مسابقات رالی خودروهای کلاسیک پاریس - دوبی از تبریزعبورمی کند

مسابقات رالی خودروهای کلاسیک پاریس - دوبی از تبریزعبورمی کند

 مسابقات رالی خودروهای کلاسیک پاریس - دوبی  از شهرهای تبریز، تهران، اصفهان، شیراز و بندرعباس عبور می کند.

به گزارش روابط عمومی اداره کل ورزش و جوانان آذربایجان شرقی، در این مسابقات که از پاریس شروع و در دوبی به پایان می رسد

شرکت کنندگان مسیر هفت هزار کیلومتری را با خودروهای کلاسیک طی می کنند.

این مسابقات از 15 آوریل (26 فروردین) از پاریس شروع و 5 می (15 اردیبهشت) در دبی به اتمام می رسد.

شرکت کنندگان کشورمان در این مسابقه 20 نفر هستند که از مسیر تبریز تا بندرعباس می توانند در این مسابقه شرکت کنند.

این رقابت ها در چهار کلاس خودرو کلاسیک برگزار و در مسیر جاده، نقشه خوانی داشته و در زمانی مشخص پایان می پذیرد.

فرانسه، موناکو، ایتالیا، ترکیه، ایران و امارات کشورهایی هستند که در مسیر این مسابقات قرار دارند.

 

 




هجدهمین دوره رقابت های شطرنج قهرمانی آسیا در تبریز برگزار می شود

هجدهمین دوره رقابت های شطرنج قهرمانی آسیا در تبریز برگزار می شود

 

با موافقت کنفدراسیون شطرنج آسیا، هجدهمین دوره رقابت های شطرنج قهرمانی این قاره کهن در تبریز برگزار خواهد شد.

در توافق نامه چهار جانبه ای که بین دبیر کل کنفدراسیون شطرنج آسیا، نماینده فدراسیون شطرنج، اداره کل ورزش و جوانان آذربایجان شرقی و باشگاه شهرداری به امضا رسید، میزبانی این رقابت ها به تبریز واگذار شد.

بر اساس این توافق نامه این رقابت ها در دور بخش مردان و زنان و از بیست و نهم اردیبهشت ماه تا نهم خرداد ماه سال آینده در این شهر برگزار می شود

 

 




هشترخان طارم؛ آبشاری چشم‌نواز برای مشتاقان طبیعت- زنجان

هشترخان طارم؛ آبشاری چشم‌نواز برای مشتاقان طبیعت- زنجان

یکی از زیباترین مناطق برای طبیعت‌گردان منطقه هشترخان طارم است، که دارای طبیعتی زیبا و بکر است.

این منطقه به دلیل قرار گرفتن در قسمتی از دشت وسیع هشترخان (یا هشترخانا) به همین نام شناخته می‌شود.

هشترخان با آبشارهای بلند و پرآبش شناخته می‌شود، آبشارهای حیرت‌انگیزی که در امتداد دره هشترخان پراکنده‌اند که زیبای و عظمت آنها کم‌نظیر است.آبشار هشترخان طارم در نزدیکی روستای لار در جاده زنجان به طارم و در منطقه‌ای به نام هشت چشمه واقع شده است.

در کیلومتر 35 جاده زنجان به طارم، راهی فرعی به طول بیست کیلومتر در میان مناظری بکر و زیبا و با گذر از روستاهای امام و یحیی‌آباد شما را به منطقه لار می‌رساند. این آبشار حاصل تلاقی هشت چشمه جوشان است که منظره بدیعی را به وجود آورده است.

در طول مسیر، جنگل درختان فندق، زیبایی خاصی به منطقه داده است. منظره عمومی رودخانه قزل‌اوزن و باغ‌های زیبای زیتون از جاده زنجان به طارم و قبل از سرخه دیزج، بسیار جذاب و دیدنی است و ارتفاعات جالب منطقه، باعث پدید آمدن این مناظر بدیع برای مسافران عبوری شده است.

محصولات کشاورزی این منطقه به‌ویژه برنج و زیتون به مرغوبیت، معروف هستند. علاوه بر این، جاذبه‌های گردشگری نظیر آتشکده‌های طارم، غار خرمنه سر، یخچال طبیعی و دایمی ولیدر، سد طبیعی کرد کندی در سه کیلومتری آب بر(که به واسطه زلزله سال 1369 بوجود آمده است) چشم هر گردشگری را می‌نوازد.

درختان کهنسال و آب و هوایی مطبوع، دارای ظرفیت بالای جذب گردشگر است، آبگیر کرد کندی به لحاظ موقعیت استثنایی و سکوت حاکم بر آن، آرامش خاصی به گردشگران می‌دهد و زیبایی‌های اطراف آن چشمان هر بیننده‌ای را خیره می‌کند.

گاهی گروه‌های کوهنوردی و علاقمندان طبیعت از مسیر آب‌بر و کوه‌های شمال آن خود را به ماسوله می‌رسانند و از زیبایی‌های کم نظیر طبیعت آن سیراب می‌شوند.رودخانه قزل‌اوزن (سفیدرود) از شمال غرب سنندج سرچشمه گرفته و پس از طی 760 کیلومتر به دریای خزر می‌ریزد.

این رود در مسیر خود از چهار استان می گذرد و یکی از طولانی‌ترین رودهای کشور محسوب می‌شود.دره حاصلخیز این رود، در تقابل با کوه‌های زیبای پشته کوه و ماسوله داغ، طبیعت بدیعی را برای این منطقه آراسته است که به جرات می‌توان مناطق شمال شرقی استان زنجان را دارای زیباترین مناظر طبیعی معرفی کرد.

چگونه به هشترخان برویم

برای رفتن به هشترخان باید از جاده زنجان به طارم استفاده کنید، پس از سپری کردن حدود 35 کیلومتر از این جاده به منطقه‌ای به نام (خان چایی) می‌رسیم اینجا بایستی وارد جاده فرعی‌ای که به سمت راست و به روستاهای امام و یحیی آباد می‌رود شد.

پس از 11 کیلومتر به روستای امام خواهید رسید. تا اینجا جاده آسفالته است، ولی ادامه مسیر 15 کیلومتر این روستا تا روستای یحیی‌آباد خاکی و نامناسب است و بایستی به وسیله نیسان ادامه مسیر را پی گرفت.

مسیر کوهپیمایی از روستای یحیی‌آباد موازی با رودخانه‌ای که در خط القعر دره قرار دارد تا منطقه سرخه دیزه ادامه دارد. (به دوستانی که برای اولین بار قصد وارد شدن به منطقه را دارند توصیه میشود بدون راهنما از اجرای برنامه پرهیز کنند.

 

 




تبدیل دریاچه ارومیه به بزرگترین کانون کویرزایی

تبدیل دریاچه ارومیه به بزرگترین کانون کویرزایی

دریاچه ارومیه

مدیر کل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی گفت: دریاچه ارومیه به بزرگترین کانون کویرزایی در آذربایجان غربی تبدیل شده است.

حسن عبا س نژاد در نشست تشکلهای زیست محیطی شمالغرب کشور در ارومیه افزود: این کانون کویرزایی در چند سال اخیر بیش از 450 هزار هکتار از اراضی خود را از دست داده و تبدیل به شوره زار شده است.

وی با بیان اینکه شور شدن آب های زیرزمینی از معضلات اصلی خشک شدن دریاچه ارومیه است که موجب تغییر اقلیم در منطقه می شود اضافه کرد: دریاچه ارومیه به تغییر اقلیم منطقه کمک کرده و آن را تشدید نیز می کند.

عباس نژاد بااشاره به اینکه ازمجموع 30 تالاب آذربایجان غربی شش تالاب بین المللی هستندگفت: از این تالابها هم اکنون تالاب های سه گانه"حسنلو، شورگل و یادگارلو" در لیست سرخ مونترو قرار دارند.

وی تاکید کرد: باید فرهنگ حفاظت از تالاب ها در جامعه نهادینه شود و سطح آگاهی کشاورزان و جوامع محلی نیز در این زمینه افزایش یابد تا مردم محلی حتی از حق آبه کشاورزی خود به نفع تالاب صرف نظر کنند.

نشست آموزشی تشکل های زیست محیطی شمال غرب کشور از به مدت 2 روز در ارومیه برگزارشد و با انجام بازدید های میدانی از تالاب ها و دریاچه ارومیه پایان یافت.

 

 




کشف یک قلاده پلنگ و طاووس درگمرک تمرچین

کشف یک قلاده پلنگ و طاووس درگمرک تمرچین

 

نیروی یگان حفاظت محیط زیست پیرانشهر با همکاری گمرک تمرچین یک قلاده پلنگ بومی کشورمان و یک قطعه طاووس تازه تاکسیدرمی شده را در هنگام خروج ازمرز پیرانشهر کشف و ضبط کردند .

 

فاروق سلیمانی، رئیس اداره حفاظت محیط زیست پیرانشهر گفت: برابر گزارشات واصله و تحقیقات انجام گرفته یک تبعه عراقی تاکسی درم های کشف و ضبط شده را از استان های شمال کشور خریداری و درصدد انتقال آنها به کشور عراق بوده است.

فرد متخلف به کشور عراق مراجعه کرده و پیگیری تحویل گرفتن تاکسی درمی ها نبوده است.

در ضمن گونه های مذکور جزء گونه های سایتیس می باشد.

خروج آن خلاف قانون و مقررات و ضوابط کنوانسیون سایتیس می باشد.

سلیمانی افزود: اصلی‌ترین تهدید پیش‌روی بقای این حیوان جداشدن زیستگاه‌ها و قطع ارتباط ژنتیکی گروه‌های مختلف این حیوان است که معمولاً به تشکیل گروه‌های بسیار کوچک منجر شده‌است.

به ‌طوریکه در همه قلمرو زیستی این حیوان هیچ گروه جمعیتی وجود ندارد که دربرگیرنده بیش از ۱۰۰ پلنگ بالغ باشد.

گفتنی است کاهش طعمه بر اثر شکار انسان‌ها، گسترش زیربنایی، مزاحمت‌های انسانی و از میان رفتن زیستگاه (شامل چیدن گیاهان و قارچ‌های خوراکی، ساخت معدن، جاده‌سازی، جنگل‌زدایی، آتش‌سوزی و چرای دام) عواملی‌ست که منجر به تکه‌تکه‌شدن زیستگاه‌های حیوان شده‌است.




تراکتورسازی جام قهرمانی رابالای سربرد

تراکتورسازی جام قهرمانی رابالای سربرد

تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز عصر روز جمعه با برتری یک بر صفر مقابل مس کرمان عنوان قهرمانی جام حذفی باشگاه های کشور را از آن خود کرد.

در پایان این دیدار و برگزاری جشن قهرمانی، مرتضی اسدی جام نقره ای قهرمانی این مسابقات را از علی کفاشیان رییس فدراسیون فوتبال دریافت کرد و بالای سر برد.

 

پیش از آن نیز جوایزی به تیم داوری دیدار نهایی تعلق گرفت و بازیکنان تراکتورسازی تبریز نیز یک به یک برای دریافت مدال های طلای خود به جایگاه رفتند.

 

جایگاه زیبایی برای ارایه مدال و جام به بازیکنان و اعضای کادر فنی تراکتورسازی تبریز در وسط زمین چمن قرار داده شده بود.

 

حامد لک دروازه بان تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز زمانی که برای دریافت مدال به سوی سکوی قهرمانی می رفت، پیراهنی برتن داشت که تصویر علی کریمی روی آن نقش بسته بود.

 

جمشید نظمی مدیرعامل باشگاه تراکتورسازی تبریز نیز در زمان اهدای مدال و جام قهرمانی در کنار علی کفاشیان حضور داشت.

 

درحالی که حدود دو هزار تماشاگر تراکتورسازی به شدت در ورزشگاه شهید باهنر کرمان به شادمانی می پرداختند، اکثرتماشاگران مس کرمان بلافاصله پس ازسوت پایان بازی، ورزشگاه را ترک و تعداد اندک باقی مانده نیز با حسرت جشن قهرمانی تراکتورسازی را تماشا می کردند.

 

پس از اهدای جام به بازیکنان تراکتورسازی که با نظم خاصی برگزار شد، در ورزشگاه شهید باهنر کرمان مراسم نورافشانی انجام شد.

 




شاعران آذربایجانی- میرزا شفیع واضح گنجوی

شاعران آذربایجانی- میرزا شفیع واضح  گنجوی

میرزا شفیع واضح گنجوی روشنفکر، شاعر، ادیب، و نسخه‌نویس بزرگ آذربایجانی و نامدارترین سراینده‌ی آذربایجانی زبان در اروپا می‌باشد.

  میرزا شفیع.انسانی آزاده، ترقی‌خواه، و ستیزنده با تحجر و رسواکننده‌ی زاهدانِ ریایی و مفتیانِ پوچ‌پندار و منتقد عالمان بی عمل و از پیشگامان روشنفکری درکشور است و از شاعران دو زبانه است که هم به فارسی و هم به ترکی آذربایجانی می‌سرود.

از شاگردان نامدار واضح می‌توان میرزا فتحعلی آخوندزاده و بودنشتدت را نام‌برد. او را دانای گنجه نامیده‌اند.

شعر می‌سرود و واضح تخلص می‌کرد. با ترجمه‌ی سروده‌هایش توسط بودنشتدت به اروپا و جهان معرفی شد و نامدار گشت.

هاینریش بروگشن می‌نویسد: "اشعار او به ترجمه‌ی بودنشتدت ولوله‌ای در غرب به پا کرده و سبک تازه‌ای از هنر شعر به وجود آورده "

واضح به سال ۱۷۹۴ م/۱۱۷۲ ش در گنجه به دنیا آمد. پدرش کربلایی صادق معمار دربار جوادخان یا جواد قاجار - آخرین فرمانروای  گنجه- و پدربزرگش محمد شفیع از سرشناسان گنجه بود.

حاجی عبدالله آموزگار او بود و انگیزه‌ی آموختن را در او پروراند. در دوران مدرسه پدرش را از دست داد و حاجی‌عبدالله سرپرستی‌اش را پذیرفت.

ملا عبدالله میرزایی آزاداندیش بود که آدولف برژه  خاورشناس هم‌روزگارش می‌نویسد:"از لحاظ هوش و فکر مرد برگزیده‌ای بود و خوی و منش عالی داشت." 

او در مدرسه‌ی متوسطه‌ی گنجه زبان عربی، و علوم شرعی را آموزش می‌داد و میرزا نیز به نیکی می‌آموخت. آدولف برژه می‌نویسد: "طلبه‌های گنجه وقتی به انقلاب فکر میرزاشفیع پی‌می‌برند، از تدریس و تعلیم او امتناع می‌ورزند"

زیرا ملایان او را ملحد و کفرگو و سست‌دین دانسته و آزارش می‌دادند و او نیز علیه آنان چکامه‌های طنز می‌سرود.

یکی از این بدگویان ملایی است از بغداد که خود را دانای بغداد می‌نامیده است و همیشه به‌دنبال سرزنش و نکوهش دانای گنجه بوده است.

از این رو میرزا نتوانست آموزش خور را به پایان برساند و زبان عربی را نیز بایسته نیاموخت. پس از این خود به خواندن و یادگیری پرداخت و خواندن آثار سرایندگان و اندیشمندان شرقی را آغاز نمود.

بوندشتدت بخش چهارم کتاب خویش را به دلداگی میرزا از زبان خودش می‌پردازد.

او دلباخته‌ی زلیخا دختر ابراهیم خان، خان گنجه می‌شود و شش ماه روز و شب بدون آنکه بداند به دیدارش از دور می‌رفته و آوازهایی در وصف عشق او می‌خوانده است. اما از اینکه دارا نبوده و خان او را نمی‌پذیرفته، ترس داشته است. همچنین بنا بر این بوده که او را به احمد خان، خانِ آواریا بدهند.

نه مقدورم که رویش را ببینم * نه از باغ وصالش گل بچینم

نه کس محرم درین اسرار بوده‌است * نه کس در غمخوری غمخوار بوده‌است

روزی فاطمه ،ندیمه‌ی زلیخا، به پیش میرزا می‌رود و از دلباختگی بانویش به میرزا می‌گوید و قراری می‌گذارند که میرزا فردای آن روز از راه دور آوازی بخواند و اگر بانو زلیخا او را پذیرفت، برایش گل بیندازد و اگر نه، خار به پایش افکند.

چنین می‌شود و میرزا عاشقانه‌ترین سروده‌ی خود را می‌خواند و غنچه‌ای از گل رز پاداش می‌گیرد.خان گنجه از نبرد با روس‌ها باز می‌گردد، پس به پاس پیروزی جشن می‌گیرند و به پیشنهاد زلیخا مسابقه آوازخوانی راه می‌اندازند.

میرزا آن مبارزه را می‌برد و نه از خوشی جایزه‌ی سیمین برنده را می‌گیرد و نه از سرمستی بادافره بازندگان می‌دهد: برنده می‌توانسته سازهای بازندگان را بشکند و خُرد نماید.

شبانه به همدستی فاطمه و دوست ارمنی خود –آکیم- آماده شده و میرزا، زلیخا، فاطمه ی عاشقِ آکیم، و خودِ آکیم از گنجه می‌گریزند و تا به شروان بروند و سرانجام پس از سه روز سربازان خان دختران را پیدا کرده و به کاخ بازمی‌گردانند و تنها دلشکستگی برای میرزا می‌ماند و سروده‌های سوزناک و شورانگیز، به‌گونه‌ای که بیشتر سروده‌های او یا برای زلیخا بوده و نام او را پیاپی می‌آورد.

کم کممیرزا بیکار و تنگدست می‌شود و برای گریز از فشارهای مالی به آموزش خطاطی و نسخه‌برداری کتاب‌ها و آموزگاری می‌پردازد و موفقیت‌هایی به‌دست می‌آورد، تا جایی‌که اجازه می‌یابد در یکی از حجره‌های مسجد/مدرسه شاه عباس گنجه بنشیند و به کودکان نگارش نستعلیق بیاموزد که در این زمان آخوندزاده نیز شاگرد او شده و افزون بر خط حکمت و عرفان نیز آموخت.

سرانجام میرزا شاعر و خطاط و آموزگاری توانا و نام‌ور شد. در ۱۸۴۰ م / ۱۲۵۵ ش به تفلیس می‌کوچد که آن روزها کانون اندیشه و ادب مترقی بود و جانشین آخوندزاده در مدرسه‌ی روسی تفلیس می شود و با پشتیبانی او آموزگار زبان و ادبیات  آذربایجانی در مدرسه‌ی قضامی‌شود و دوران شکوفایی میرزا فرارسیده، روزگارش نیک و خوش و سرگرم آموزش و آموختن، چنانکه به هنگام رفتن سروده‌ی "وداع با تفلیس" را در شکایت از روزگار می‌سراید.

او شش سال آنجا می‌ماند و با سرایندگان و دانش‌وران آذربایجانی و روس و گرجی و ارمنی و اروپای غربی آشنا و گاه همنشین می‌شود، کسانی چون عباسقلی باکیخانوف، آخوندزاده، خاچاطور آبوویان –بنیان‌گذار رئالیسم نوین ارمنستان.

در ۱۸۴۶ به گنجه باز می‌گردد و آموزگاری و شاعری می‌کند که از دوستانش در این دوران می‌توان شیخ ابراهیم ناصح و میرزا مهدی ناجی را نام برد.

در سال ۱۸۵۰ به تفلیس بازگشته و در مدرسه‌ی عالی نجبا به آموزش زبان آذربایجانی می‌پردازد و سرانجام در شانزدهم نوامبر ۱۸۵۲ م/ بیست و ششم آبان ماه ۱۲۳۰ش در تفلیس درگذشته و به خاک سپرده می‌شود.

  در میان شخصیتهای این دوره میرزا محمد علی کاظم‌بیک، عباسقلی آقاقدسی معروف به باکیخانوف، آخوندزاده، میرزا جعفر توپچی باشی، اسماعیل کوتکاشینلی، قاسم ذاکر، حاج زین‌العابدین شیروانی، میرزا آدگوزل‌بیک، میرزا جمال و کریم آقا فاتح از شمار افراد برجسته‌ای بودند که با نگارش کتاب‌ها، ترجمه و آموزش در مرکزهای علمی آن زمان ،از جمله در تفلیس، در توسعه شرقشناسی تاثیرگذار بوده‌اند.

فریدریش مارتین فون بودنشدت در ۱۸۴۱ م برای آموزش زبان‌های بیگانه به فرزندان شاهزاده گالیتزین به روسیه رفته و پس از سه سال به دعوت ژنرال نیدتگرات -فرماندار قفقاز- برای فراگیری زبان‌های شرقی به تفلیس می‌رود.

او با میرزا شفیع آشنا شده و از او زبان ترکی می‌آموزد و میرزا را با آثار کلاسیک غرب آشنا می‌سازد. او می‌نویسد: "هر بار پس از پایان درس او را با آثار گوته، هاینه، شیلر، تامس مور، و بایرون آشنا می‌کردم.

از بایرون بیشتر خوشش می‌آمد. هر مطلبی می‌خواندم احتیاج به تفسیر نداشت، میرزا همه را بدون شرح می‌فهمید."در سال ۱۸۴۴ میرزاشفیع دست‌نوشته‌های خویش را به بودنشتدت می‌دهد که بودنشتدت آن را هدیه‌ی دوستیِ میرزا در برابر سوغاتی‌ای می‌داند که برایش از ایروان برده بود. او می‌افزاید که میرزا با خط خودش و برای او در آغازِ دست‌نویس‌ها نگاشته و آن نوشته‌ها را "مفتاح العقول" نام نهاده بود که دربرگیرنده‌ی سخنان حکیمانه و فیلسوفانه‌ی آموزگارش بود: "به سبب رجا و التماس مکرر شاگرد و دوستم نشتدت افندی، من میرزا شفیع این مجموعه را که عبارت از قصاید، غزلیات، مربع، مقطعات و مثنویات خودم است، به او هدیه می‌کنم."

او آثار میرزا شفیع را در سال ۱۸۴۶ با خود به آلمان برده و گزیده‌ای از آنها را به آلمانی برگردانده و در برلن چاپ می‌کند و در باره‌ی این ترجمه می‌نویسد: "... آنجا که می‌توان اندیشه‌ی شاعر را عینن ترجمه کرد، من گفته‌های او را به زیور زبان آلمانی آراستم. بیشتر این ترانه‌ها در حضور من و جلوی چشم من آفریده شده‌اند. از این رو، شان نزول آنهایی را که در خاطرم مانده را آوردم."او سال‌ها بعد کتاب "هزار و یک روز در مشرق زمین" را چاپ می‌کند و بخشی از این ترجمه‌ها را در آن آورده و از چگونگی زندگی و نوآوری‌های میرزا سخن می‌راند و او را بعنوان سراینده چنین چکامه‌هایی می‌ستاید و می‌نویسد: "... وعده‌های تو به ثمر رسید، سرودهای تو در قلب زنان و دختران ما بهترین ماوا را پیداکرد، اکنون نام تو در باختر با احترام و افتخار یاد می‌شود."

سپس او کتاب کم‌حجم و پرآوازه‌ی "ترانه‌های میرزا شفیع" را به زبان آلمانی چاپ می‌کند وبه علت اشتیاق اروپاییان به فرهنگ مشرق‌زمین در آن روزگار به زبان‌های انگلیسی، فرانسه، ایتالیایی، روسی، نروژی، هلندی، دانمارکی، لهستانی، چک، و حتی به زبان یهودی باستان ترجمه شده و فراگیر می‌شود.

از جمله میخاییل لاریبونوویچ میخاییلف نیز در مجموعه شعری که در سال ۱۸۶۲ به زبان روسی در برلن چاپ می‌کند سروده‌ای از میرزاشفیع رو می‌آورد. سروده‌ای نیز در مجموعه‌ی "روسکایا استارینا" به سال ۱۸۸۷ در سن‌پترزبورگ چاپ می‌کند و سروده‌ی دیگری از میرزا شفیع را در خود می‌گنجاند.

پس از میخاییلوف دیگران شاعران روس مانند و. مارکف، ر. رامشف، ن. ایفرت و دیگران نیز سروده‌های میرزا شفیع را در مجموعه‌های گوناگون ترجمه و چاپ کردند تا سرانجام ایفرت در سال ۱۸۸۰ ترجمه‌ی دیوان میرزا شفیع را به روسی در مسکو چاپ کرد.

بودنشتدت پس از فراگیری و نام‌آوری سروده‌های میرزا شفیع در سال ۱۸۷۳ ادعا نمود سراینده‌ی شعرها خود اوست و کسی به نام میرزا شفیع وجود خارجی ندارد! این ادعا با تایید برژه همراه می‌شود که به گفته‌های ملا احمد سلیانی –شیخ‌الاسلام قفقاز- استناد کرده و میرزا شفیع را شاعر ندانسته بود!

این ادعای سلیانی ادامه‌ی درگیری‌های شیخ‌ها و روحانیون با میرزا شفیع بود و اگر می‌توانستند وجود او را نیز نفی می‌کردند.ادعاهای بودنشتدت باعث شد تا سال‌ها "ترانه‌های میرزا شفیع فراموش شود و ترانه‌ها را "ترانه‌های بودنشتدت" بنامند.بودنشتدت در ترجمه‌ی شعرها امین نبوده و به سلیقه‌ی خود افزون و کاستی‌هایی داشته است و بنابراین همه‌ی سروده‌های "ترانه‌های میرزا شفیع" از آن میرزا شفیع واضح نمی‌باشد.

سروده‌هایی که به گفته حسین محمدزاده صدیق با رنگ و بوی آذربایجانی بیگانه است و حال و هوای آلمانی و اندیشه‌های کانت و کانت‌گرایان را به یاد می‌آورد.

اگر سلمان ممتاز در ۱۹۲۶ م سروده‌های میرزا شفیع را گردآوری و چاپ نکرده بود، چه بسا نام میرزا به فراموشی می‌گرایید و دست‌کم دیگر او را سراینده و شاعر نمی‌دانستند.

میرزاشفیع گنجوی به سال ۱۸۴۴ در تفلیس دیوان عقل یا دیوان حکمت را با گرایش و شعار عقل بنیان نهاد که دوستان و شاگردانش شرکت‌کنندگان آن بودند.

در این نشست‌ها آخوندزاده، بودنشتدت و چند شاعر و متفکر مسلمان و ارمنی و روس و گرجی آشنا به زبان و ادبیات ترک، زبان‌شناس و باستانشناسی آلمانی که بوندشتدت او را "ر" می‌نامد، حتا توریست‌ها نیز شرکت می‌کرده‌اند و درباره شاعران بزرگ آذربایجان گفتگو می‌کردند . و میرزا شفیع هم سروده‌هایش در انتقاد و طعنه‌زدن به اهل دین و دولت را آنجا می‌خواند.

از آنجا که آموزگار میرزا فتحعلی آخوندزاده بوده می‌توان او را از بنیانگذاران و پیشگامان جنبش ترقی‌خواهی در آذربایجان نامید. گاهی نیز او را روحانی ستیز و رییس انجمن فراماسونری نامیده‌اند. اما فریدون آدمیت به بررسی این ادعا پرداخته و منبع معتبری بر این ادعا نیافته و کار او را بیشتر آگاه کردن و باسواد نمودن مردم دانسته است.

تولستوی میرزا شفیع را ستوده و در نامه‌ای به آ. فت –شاعر هم‌روزگار خویش- گفته که "این شعرها سرشار از زیبایی است."

او به سال ۱۸۴۰ در مدرسه روسی تفلیس آموزگار بود و نخستین کتاب درسی به زبان مادری منطقه‌ی ترک زبان قفقاز و قره‌باغ را تهیه نمود.

از آنجا که آموزش زبان ترکی آزاد بود و کتابی هم برای آموزش در دسترس نبود، همراه با ای. گریگوریف –آموزگار زبان‌های شرقی آن مدرسه- به نگارش "منتخبات درسی" به زبان ترکی آذربایجانی همت نمود، که نخستینِ آن "فرهنگ ترکی آذربایجانی به روسی" در ۱۸۵۱ چاپ شد و به سبب دشواری‌هایی پخش نشد و دومین بخش کتاب که خود شامل دو بخش برای دبستان و دبیرستان بود پس از مرگش در ۱۸۵۵ در تبریز چاپ شد.

منتخبات به جز واژه‌نامه سه بخش اصلی داشت که متن‌ها و منظومه‌ها و سروده‌هایی از زبان عربی ترجمه شده و عبارت بودند از:- اندرزنامه‌های اخلاقی و گزیده‌ی مفصلی از روضةالصفا نوشته‌ی میرخواند- نمونه‌هایی از کتاب‌هایی مانند "قراباغ‌نامه" و "دربندنامه"- نمونه‌هایی از قصیده‌های محمد فضولی و مثنوی "لیلی و مجنون"بودنشتدت پس از "هزار و یک روز در مشرق زمین" دو کتاب به نام او چاپ کرد.

نخستین به نام "ترانه‌های میرزا شفیع" در سال ۱۸۵۱ و دیگری به‌نام "باقی میراث میرزا شفیع" در سال ۱۸۷۳.در "ترانه‌های میرزا شفیع" زندگی ارزشمند است و چکیده‌ی آن سه چیز است: ۱. آزادی ۲.بهره‌وری از خوشی‌ها و لذت‌های این جهانی ۳. طنز و انتقاد از زهد و ریا.

نوشته‌های میرزا را شاعری بنام سلمان ممتاز به سال ۱۹۲۶ م و در ۸۱ مصراع گردآوری نمود و از نابودی آنها جلوگیری نمود.اکنون از آن همه سروده تنها سه غزل و یک نوشته به زبان فارسی و یک غزل، یک مخمس، یک قطعه، سه تک‌بیت به زبان ترکی آذربایجانی و نیز چند رباعی برجای مانده است.

درون‌مایه سروده‌ها دوستیِ پاک و بی‌آلایش عاشق نسبت به معشوق است و برتری عشق: "تنها مرهم و راز دل من اوست". او از حسن مطلق دم می‌زند، گونه‌ای از باورهای "وحدت وجود"ی، نیز از خرافات بیزار است.

غزل ترکی آذربایجانی زبان آن که سلمان ممتازِ شاعر آن را نخستین بار منتشر کرد اینگونه آغاز می‌گردد:

نه قدر کیم فلکین ثابت و سیاره‌سی‌وار،اول قدر سینه‌ده غمزه‌ن اوخونون یاره‌سی‌وار

ترجمه:زخم تیرِ غمزه‌ی تو بر سینه‌ی من گویا به شماره‌ی ثابت‌ها سیاره‌های فلک است

او در یک رباعی می‌سراید:جان و تن من فدای یک بوسه‌ی یار         آمال و خیال من بر او باد نثار

عاشق منم و به عشق او در غم و درد         شیدا منم و به هجر او زار و نزار

نثرمیرزا شفیع:

مه نو سفرم!

رفتی ز نظر،دیده ز دل اشک روان کرد   رسمی است پی نوسفران آب فشان کرد

و اللّیل اذا یغشی! هلاک عاشق شب فراق است. و النّهار اذا تجلّی! سرمایه‌ی عمر روز وصال... وداع دوستان رسمی است قدیم، و اطوار یاران خلقی است کریم. پس از چه جهت آن مبدل به لاف شد و این متغیر به خلاف؟

ای شهره‌ی شهر، از چه شدی شهربه‌شهری؟   کلّ بدری اذا سیرته فسیرته که هلالی
دور از تو اگر دیــــــــــــــده چنین خون جگر ریخت   ما تنـــــــــــــــظر قد وجهک الاّ بخیالی

کدام خاک راه به تقبیل گَرد لعل سمندت سر به چرخ برین است. و کدامین سرمنزل ز نسیم طره‌ی مشکینت رشک صحرای چین؟

در خانه‌ی زین جلوه‌کنان،عربده‌جــویان   هرجا که،بدین شکل و شمایل بخرامی
از رشک شود چرخ برین حلقه بگوشت   وز عجز نهد ره به جبــین داغ غلامی...

هرجا که اشراقات قلبی است، چه دعا،چه سلام؟ و آنجا که برید محبت است چه قاصد، چه پیام؟

صدر حرم وصل تو را راه صبا کو؟   یارای گذشتن نکند پیک خیالم

بازآی، بازآی که، بی‌تو دیده را نور نیست و دل را سرور نی.

نه چاره‌ی خنده،نه مجال گفتار   نه زهرهء نشست، نه یارای رفتار
نه قدرت صبر، نه قوّت آه   جان در کف و چشم بر راه

بازآی، بازآی، خورشید طلعت بنما. پرده از جمال بگشا.مجلس حریفان بیارا. چه جای قطعاً ایدیهین؟

دست از ترنج عجب نیست نشناختن، بریدن  

در تار هر کمندت صد سر بریده داری

 

او در بسیار از سروده‌ها زهد و شبخ‌الاسلام‌ها و زاهدان و مفتی‌ها را به چالش کشیده و با چاشنی طنز و کنایه آنان را به سخره می‌گیرد و کاستی‌های زندگی را برمی‌شمارد، بویژه در منظومه‌های "تیمور"، "درویش"، "سعدی و شاه"، "پرسش و پاسخ".

در یکی از آنها می‌گوید:نادان را باش که دنیا را به خود تنگ می‌گیردو به امید حوری‌ها و قصرها می‌نشیندما را از آتش دوزخ مترسانخردمند را از سخن پوچ باکی نیست مفتی را بگویید هرچه خواهد افسون کند.

بودنشتدت در کتاب "هزار و یک روز در مشرق زمین" می‌گوید: "روزی میرزا شفیع را خشمگین دیدم که می‌گفت از من بازی خرس می‌خواهند و در توضیح آن گفت چنان که دندان‌های خرس را در می‌آورند و خودش را نیز به زنجیر می‌کشند و می‌گردانند. مرا نیز خواهند که دهان بربندم و به ساز آنان برقصم. به من می‌گویند که با شعرهای لامذهب خود جوانان را ازراه به‌در می‌کنی."

 




فرهنگ بومی محلی آذربایجان - موسیقی

فرهنگ بومی محلی آذربایجان - موسیقی

موسیقی آذربایجان را می توان به پنج دسته تقسیم کرد : عاشیق ها ، ترانه ملی و مقامی ، موسیقی عزا و مذهبی ، موسیقی کار و تلاش و موسیقی عروسی.

موسيقی سنتی آذربايجان ؛ بازتاب مهم ترين وجوه و جوانب زندگی مردم است . درفولكلورموزيكال آذربايجان احوال و روحيات مردم گذشته اين ديار با طرز بسيار لطيفی ترنم می شود .

غم، شادی ، هجران ، وصال موفقيت‌ها ، شكست‌ها و قهرمانی ‌ها همه و همه دراين گنجينه موزيكال متجلی است . شيوه بديهه خوانی ، روش نواختن ، اجرا ، آراستگی ‌های ملوديك و داشتن حالات ويژه مخصوص به خود هماهنگی و اسلوب خاص و پختگی و مطلوب بودن صداها از خواص جدايی ناپذير موسيقی اين دیار است .

دستگاه ها و مقام های آذربايجان با داشتن زير و بم‌های به خصوص و حالات لطيف هر كدام گويای دريايی از تحولات درونی مردم هستند. آن ها مانند هزاران مرواريد و جواهرات رنگارنگی هستند كه به طرز ماهرانه و به صورت مرتب به رشته كشيده شده باشند و خوانندگان بزرگی مانند مصطفی پايان، پروفسور بلبل، حاجی بابا حسين اف ، عاليم قاسم اف و جبارقارياغدی اوغلی توانسته‌اند تاكنون مقام های موسيقی آذربايجان را به طوراستادانه‌ای اجرا نمايند .

ويژگی و مشخصات موسيقی ملی و سنتی و آذربايجانی در جهات و وجوه مختلفی متجلی می شود . قديمی ‌ترين آلت موسيقی آذربايجان "ساز" است كه يكی ازآلات موسيقی كهن است كه قديمی ‌ها به آن "قوپوز" مي‌گفتند و امروز به "ساز" معروف شده است .

عاشق‌های آذربايجان از ديرباز"ساز" می‌نوازند و بعدها كمانچه "دايره" (قاوال) ، "قارانی" ، (كلارينت) "طبل" ، "سرنا" و حتی بعضی سازهای ملل ديگر مانند : ويلن ، قانون و پيانو نيز وارد موسيقی آذربايجان شد كه مورد استفاده عاشیق ها قرار می گيرد . ترانه‌های عاميانه ، آوازها و افسانه‌های حماسي- عشقی و اخلاقی نماينده روح هنری این ملت و بيان گر تمام احوال و روحيات و در حقيقت صدای درونی این قوم است .

درباره نوازندگان و خوانندگان سازهای موسيقی منطقه آذربایجان كه عاشيق ناميده می شوند، بايستی گفت: عاشق يا عاشيق فردی خوش قريحه ، شيرين بيان ، هنرمند ، خوش صدا و دارای ذوق شاعری است به عبارت ديگرعاشيق هم شعر می سرايد ، هم ساز می ‌نوازد هم داستان نقل می ‌كند و هم آواز می ‌خواند .

آهنگ‌های عاشقی به گفته عاشيق‌ها 72 آهنگ است ولی بعضی ‌ها تا 144 آهنگ نيز گفته‌اند كه به دسته‌های حماسی ، عشقی ، اخلاقی اجتماعی، وصف حال و روايت تقسيم می ‌شوند .

در بخش حماسی، عاشق‌ها با نواختن آهنگ‌های تند و مهيج مانند جنگ كوراوغلو ، دبل جنگی ، شاه سئونی و دويمه كرم اشعاری را از زبان قهرمانان آذربايجان مي‌خوانند و شنوندگان را به دفاع از آرمان های دينی - انسانی و وطن دوستی تشويق می ‌نمايند .

يكی از خصيصه‌های بارز موسيقی آذربايجانی بديهه گويی و بديهه نوازی است. اين خصيصه به مجری آهنگ اجازه می ‌دهد كه نيروی فانتزی و قوه خيال خويش را درمقياس وسيعی به كاراندازد و درعرصه پهناوری ؛ توسن خيال و تصور را به تاخت و تاز وادارد و با مهارتی خارق‌العاده ضمن رعايت كامل اصول فنی موسيقی بی ‌درنگ و فی البداهه به مايه موسيقی در حد امكانات تغيير شكل بدهد .

بديهه سرايی نه فقط در متن موسيقی آذربایجان بلكه در نحوه ی اجرای آن نيز به طور گسترده‌ای به كار می ‌رود كه حد و ميزان بديهه سرايی و تعداد لحظات و دفعات پرداختن به بديهه با قدرت و تصميمات هنرمندان مجری است.

يكی از خصوصيات بديهه سرايی آن است كه چون هر بديهه در نوع خود تك و تكرار ناشدنی است در نتيجه موجب پيدايش تازگی و حالات نوين درتغييرات ملوديك موسيقی می ‌شود. مايه غم در همه قسمت‌های موسيقی آذربايجان حتی رينگ‌های ريتميك و شاد نفوذ كرده است و علت آن نيز به گفته «هابيل عليف» (استاد كمانچه و از هنرمندان برجسته آذربايجان) همان مظلوميت‌های تاريخی اين ديار است.

موسيقی عزا و مذهبی (اوخشاماها) نيز اغلب در قالب«باياتی» سروده شده‌اند كه به آن ها"باياتی ها"‌ می ‌گويند كه زنان صاحب عزا آن ها را در مجالس سوگواری با آهنگ مخصوص می ‌خوانند و حاضرين با شنيدن آن ها و گريه زاری تسكين مي‌يابند .

موسيقی كار و تلاش روزانه (امك ماهينلاری) نيز غالبا بدون نواختن موزيك و گاهی اوقات در صورت ريتميك بودن آن با دست زدن اطرافيان اجرا می ‌شود. اين نوع موسيقی اغلب در مراسم سمنوپزی اوايل بهار، قيمه درست كردن، خوابانيدن كودك در گهواره، مهمانی ‌های عصرانه و شبانه، شخم زدن زمين و كوبيدن خرمن، هنگام بافتن فرش، گليم و غيره اجرا می ‌شود.

مادران هنگام خوابانيدن نوزادانشان با نوای شيرين و لطيف مادرانه روی دستگاه های شور- دشتی و گاهی سه گاه، باياتيی های مخصوص لالايی (لالایی لار) را ترنم می ‌كنند.

آهنگ‌های عروسی و رقص‌های مربوطه (توی و تويون موسيقی سی) از شور و حال زيادی برخوردارهستند و تك آياق، ايكی آياق، سوبولاغی و دورد آياق آهنگ‌های نسبتا آرام اين رشته رقص‌ها هستند كه فاميل نيز می ‌توانند در صورت نبودن افراد بيگانه در محفل خصوصی اين رقص‌ها را انجام دهند.

پس از آن نوبت رقص‌های تند مردانه مثل نرمه، بندي، شيخانی، يارگوزهل، و آهنگ‌های ديگر می ‌رسد. درسراسر مناطق ترک نشین کم تر منطقه ای را می توان يافت كه جشن ها و مراسم هايشان بدون موسيقی و رقص آذربایجانی انجام شود.

شنيدن موسيقی آذربایجانی و اجرای عاشيق های آذربايجان يكی از مهم ترين و با ارزش ترين جاذبه های فرهنگی استانهای ترک نشین به شمار می رود.

 




مسابقه جایزه بزرگ موسیقی عاشیقی - ارومیه

مسابقه جایزه بزرگ موسیقی عاشیقی - ارومیه

نخستین مسابقه جایزه بزرگ موسیقی عاشیقی در ارومیه با معرفی نفرات برتر پایان یافت.

در این مسابقه عاشیق علیرضا اباذری از خوی،عاشیق ربط علی علیزاده از ارومیه و عاشی علی قلیزاده از میاندوآب به ترتیب رتبه های اول تا سوم را کسب کردند و عاشیق ایوب نوزاد از ارومیه و عاشیق رضا پوینده از نقده در رتبه های چهارم و پنجم قرار گرفتند.

این مسابقه به همت کانون عاشیق های حوزه هنری آذربایجان غربی در دو نوبت صبح و عصر در سالن شیخ صفی الدین ارموی برگزار شد و در آن بیش از 25نفر از هنرمندان عاشیق از شهرستان های ارومیه، خوی، سلماس، نقده و میاندوآب با هم رقابت می کنند.

علیرضا نوروزی رئیس حوزه هنری آذربایجان غربی رشد و توسعه هنرعاشیقی ، کشف استعدادهای جوان و ترویج این نوع از موسیقی در میان نسل جوان را از اهداف عمده برگزاری این مسابقه هنری در استان عنوان کرد.

موسیقی عاشیقی در آذربایجان ریشه در آداب و رسوم و سنتهای مردم دارد و دارای پیشینه ای چند صد ساله است.

موسیقی عاشیقی اخیرا به عنوان میراث فرهنگی ناملموس به شماره 165در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.

عاشق يا عاشيق فردی خوش قريحه ، شيرين بيان ، هنرمند ، خوش صدا و دارای ذوق شاعری است به عبارت ديگرعاشيق هم شعر می سرايد ، هم ساز می ‌نوازد هم داستان نقل می ‌كند و هم آواز می ‌خواند .

آهنگ‌های عاشقی به گفته عاشيق‌ها 72 آهنگ است ولی بعضی ‌ها تا 144 آهنگ نيز گفته‌اند كه به دسته‌های حماسی ، عشقی ، اخلاقی اجتماعی، وصف حال و روايت تقسيم می ‌شوند .

در بخش حماسی، عاشق‌ها با نواختن آهنگ‌های تند و مهيج مانند جنگ كوراوغلو ، دبل جنگی ، شاه سئونی و دويمه كرم اشعاری را از زبان قهرمانان آذربايجان مي‌خوانند و شنوندگان را به دفاع از آرمان های دينی - انسانی و وطن دوستی تشويق می ‌نمايند .




صفحه قبل 1 ... 17 18 19 20 21 ... 36 صفحه بعد

تبلیغات

مجله اینترنتی آذربایجان

ساير اخبار

با عاشورائیان

وهب مسیحی

امکانات